«شوهر کمونیست من» اثر «فیلیپ راث»، داستان ظهور و سقوط ایرا رینگولد ، یک گردن کلفت آمریکایی است که به مرور به یک ستاره بزرگ رادیو در دهه 1940 تبدیل می شود در نهایت در دام پدیده مخوف مک کارتیسم در دهه پنجاه صید می شود. در دوران اوج شهرت خود به عنوان یک ستاره - و به عنوان یک حامی جسور و قلدور از اهداف سیاسی "مترقی" - ایرا با ستاره محبوب فیلم های صامت هالیوود ، یعنی ایو فریم ازدواج می کند. ماه عسل پر زرق و برق آنها در خانه او در منهتن سپری می شود و انتشار این کتاب پرفروش رسوائی جمع نشدنی اوست. که او را به عنوان "آمریکایی که از مسکو دستور می گیرد" معرفی می کند. در این داستان، بی رحمی ، خیانت و انتقام که از ریشه در زندگی آشفته شخصی ایرا به عرصه عمومی ریخته شده است ، وا کاوی می شود. فیلیپ راث نویسنده این اثر – که او را "استاد وقایع نگاری قرن بیستم آمریکا" می نامند - یک خیانت درخشان از آن وقایع خائنانه نوشته است که دوران پس از جنگ، هنگامی که تب ضد کمونیست نه تنها سیاست ملی را آلوده کرد بلکه زندگی صمیمی و درونی دوستان و خانواده ها ، زن و شوهرها ، والدین و فرزندان را آسیب رساند. در دهه 1990 فیلیپ راث چهار جایزه مهم ادبی آمریکا را پی در پی کسب کرد: جایزه ملی منتقدان کتاب برای میراث (1991) ، جایزه PEN / فاکنر برای عملیات شیلاک (1993) ، جایزه کتاب ملی برای تئاتر Sabbath (1995) و جایزه پولیتزر در داستان برای Pastoral American (1997). او جایزه کتاب سفیر اتحادیه انگلیسی زبان را برای کتاب "من با یک کمونیست ازدواج کردم" (1998) برنده شد. در همان سال او مدال ملی هنر را در کاخ سفید دریافت کرد. پیش از این او برای اولین بار کتاب "خداحافظ ، کلمبوس" (1959) برنده جایزه حلقه منتقدان کتاب ملی برای زندگی ضد زندگی (1986) و جایزه ملی کتاب بود. در سال 2000 وی با انتشار "لکه انسان" سه گانه ای را به تصویر کشید که اخلاق ایدئولوژیک آمریکای پس از جنگ را به تصویر می کشد.