امروز مشکل روابط بین جفت ها، صرف مادی نیست، گرچه بعضی مواقع فکر می کنیم که مسئله «پول» است. در صورتی که مشکل، نوع مکالمه در روابط زوج است. در این دوره برقراری روابط، یعنی پرورش دادن نیازهای احساسی و عاطفی یکدیگر. نیازهای احساسی یک زن امروز با نیازهای احساسی که پنجاه سال پیش داشته متفاوت است، نیازهای احساسی مرد هم همین طور. برای یک مرد عشق واقعی آن است که سعی نشود او را عوض کنند. وقتی یک مرد بعد از گفتگوها و رفت و آمدهای زیاد، با زن دلخواه خود روبه رو می شود، دل خود را باز کرده و این زن را همان گونه که هست دوست دارد. این مرد از زن نیز چنین انتظاری دارد، اما اکثر زنان آن را نمی دانند. وقتی خانمی جهت دوست مرد خود خرید می کند، در واقع در جستجوی شوهری است که باعث خوشبختی وی شود؛ مردی که او را دوست داشته و عزیز بشمارد. ولی در نقطه ای در درون خود نوعی احساس در فوران است که می گوید: او خیلی قدرتمند است، این قدرت را می بینم. چه کاری می توانم با او بکنم، تا عشق چیره می شود. هم من تسلیم او خواهم شد و هم او تغییر خواهد کرد. متأسفانه برای مردان هیچ کاری در جهت عوض کردن زنان میسر نیست. این سیرت و ذات آنها ست. ولی زنان می توانند یاد بگیرند روی این سیرت خود کار کنند؛ مانند کاری که مردان می کنند و یاد می گیرند که سیرت زنان را بپذیرند. در برقرای این روابط بین زن و مرد هیچ ایرادی ندارد که به صورت مثبت برخورد کنند و با تعهد، بهترین تلاش خود را در جهت درک دو جانبه در بهبود روابط به کار برند. بالاخره همه اهداف در کمک کردن به زن وشوهرها این است که یاد بگیرند به تفاوت های موجود یکدیگر احترام بگذارند تا به هم نزدیک تر و صمیمی تر شوند.