یک بحث مهم بین دو متفکر بزرگ . کتابی حیاتی برای درک فلسفه ی قرن بیستم و تاریخ فکری. مقاومت هایدگر در برابر بیولوژیسم خام ، نژادپرستی و یهود ستیزی حزب نازی قابل تردید نیست. با این حال ملی گرایی و ضد لیبرالیسم سرسختانه ، محافظه کار نبودن او در امور اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی ، همراه با علاقه به تصمیمات تاریخی در سطح ملی ، از او چهره ای خاص ساخته است. مارتین هایدگر (1889-1976) در بادن-وورتمبرگ آلمان متولد شد. وی در دانشگاه فرایبورگ تحصیل کرد و در سال 1932 استاد دانشگاه ماربورگ شد. پس از انتشار مقاله بزرگ خود ، هستی و زمان (1927) ، او به فرایبورگ بازگشت تا کرسی فلسفه را پس از بازنشستگی هوسرل به عهده بگیرد. فریدریش ویلهلم نیچه فیلسوف، شاعر، منتقد فرهنگی، جامعه شناس، آهنگساز و فیلولوژیست کلاسیک بزرگ آلمانی و استاد لاتین و یونانی بود که آثارش تأثیری عمیق بر فلسفهٔ غرب و تاریخ اندیشهٔ مدرن بر جای گذاشته است. یکی از مهم ترین و تاثیرگذار ترین مباحثی که نیچه در زمان حیاتش به آن پرداخته بود مفهوم اراده ی معطوف به قدرت بوده است. هایدگر در این کتاب می کوشد فلسفه ی نیچه را توضیح دهد. از نظر او فلسفه ی نیچه را عمدتا باید در کتاب "اراده به سوی قدرت" اوجستجو کرد. پرسش اصلی فلسفه در تاریخ متافیزیک غربی همواره این بوده است که موجود چیست؟ و نیچه پاسخ می دهد:اراده ی معطوف به قدرت. وجود چیست؟ بازگشت جاودان همان. این کتاب که شامل چندین مقاله از مارتین هایدگر است به تحلیل نیچه، نظریات او و نتیجه گیری می پردازد.