موریس بلانشو نویسنده، فیلسوف و منتقد در در فرانسه متولد شد. می گویند خانواده اش ثروتمند بود. در خانه ای ییلاقی در حومه کواین می زیست. صحبت درباره بلانشو بیشتر به گفتن درباره آثارش منتهی می شود، چرا که به زعم بلانشو هرقدر خواننده اطلاعات کمتری از نوینسده متن در اختیارش باشد، بی هیچ ارجاع دیگری غیر از خود متن، به گونه ای مستقل با متن بر خورد می کند و خود او نیز تا پایان عمر طولانی اش این گونه زیست. بلانشو به هیولای ادبی مشهور بود، اما با این حال کمتر کسی نشانی از او داشت. با همه این ها نوشته ها و افکار مکتو بانشو عمدتا مرجعی بود برای بسیاری از نویسندگان و منتقدان هم نسل و پس از خودش از هر طیف و رویکردی؛ از سوررئالیست ها و اگزیستانسیالیست ها گرفته تا فرمالیست ها و ساختارگرایان. بلانشو در مجامع حضور نداشت اما گفته ها و نوشته هایش نقل قول میشد. واپسین انسان (به آلمانی: der letzte Mensch) اصطلاحی است که از سوی نیچه در کتاب چنین گفت زرتشت بیان شده است. مفهوم مورد نظر نیچه از «واپسین انسان»، خوارشمردنی ترین کسان است و کسانی که حقیر تر از انسان هستند. «واپسین انسان» یک کتاب داستانی در این زمینه است.