به سبد افزوده شد
معرفی کتاب سفر میرا
پدر، کیف را به میرا داد و دستان کوچک او را در دستان لرزانش گرفت. سپس آهسته گفت «میرا... این دانه را بگیر... راهی سفر شو... این بذر از زمان تولد خورشید برای زمینی خاص در نظر گرفته شده است. آن سرزمین حاصلخیز را برای کاشتن بذر پیدا کن. زمینی سرسبز و رنگارنگ... با رودخانه هایی پرخروش اما زلال... با درختانی سربه فلک کشیده در دو سوی رودخانه... در دامنه کوههایی که آفتاب به آن می تابد و زیر آسمانی که با هفت رنگ رنگین کمان نقاشی شده است. (برگرفته از متن کتاب)