این کتاب نگرش و رویکردی تازه به فلسفۀ علوم اجتماعی دارد، نگرش و رویکردی که حول محور تجربۀ سهیم بودن در جهانی شکل گرفته است که در آن افراد تفاوتهای زیادی با هم دارند. بهترین نام برای این نگرش «چندفرهنگی» است، زیرا اعتقاد به اصالت تعدد فرهنگهاست که توجه ما را به سمت فرصتها و خطرهای جهانی پر از تفاوتها میکشاند. فلسفۀ چندفرهنگی علوم اجتماعی سوالهای تازهای مطرح میکند و مفاهیم تازهای را برای بررسی مسائل ذاتی در پژوهش دربارۀ انسانها بهکار میگیرد؛ همچنین این فلسفه سوالها و مفاهیم قدیمیتر در فلسفۀ علوم اجتماعی را در پرتوی تازه قرار میدهد. چرا ما نیازمند فلسفۀ علوم اجتماعی تازهای هستیم؟ در سرتاسر بخش اعظم تاریخی فلسفۀ علوم اجتماعی سوال اساسی این بوده است: آیا علوم اجتماعی «علمی» هستند، یا میتوانند باشند؟ دانشمندان علوم اجتماعی از نظر تاریخی همواره در پی طرح این ادعا بودهاند که ردای علم به تن علوم اجتماعی برازنده است و الگوی پژوهشهایشان را از علوم طبیعی میگرفتهاند. درنتیجه، فلسفۀ علوم اجتماعی سنتا مشتمل بر ارزیابی توفیق علوم اجتماعی از این جهت بوده است، یعنی ارزیابی اینکه علوم اجتماعی از چه جهاتی شبیه علوم طبیعی است و از چه جهاتی شبیه نیست. اما اگرچه این نگرش بصیرتها و بینشهای مهمی به پژوهش دربارۀ انسانها بخشیده است، اکنون دیگر فیلسوفان علوم اجتماعی یا پژوهشگران این علوم را مسحور نمیکند. نگرش تازهتری لازم است که با دلبستگیهای فرهنگی و فکری جاری تناسب بیشتری داشته باشد. این کتاب در زیر لایۀ تحلیلهای فنی میخواهد نگرش و تصور مناسبتری از جهان چندفرهنگی بهدست دهد. زیرا اگرچه امید این کتاب این است که حق مطلب را در مورد نسبیگرایی و اصالت تعدد فرهنگها در مقام تجلیل از تفاوت ادا کند، اما بهدنبال این نیز هست که نشان دهد چگونه این دیدگاهها با تصور و درک معمول از آنها خودشکن و ازپادرآورنده هستند. این کتاب بهجای این دیدگاهها درک تازهای از علوم اجتماعی را در بستر درک تازهای از علوم اجتماعی را در بستر درک تازهای از اصالت تعدد فرهنگها عرضه میکند؛ درک و برداشتی که در این کتاب «تعاملگرایی» نام گرفته است.