کتاب «شهر مه» شامل یازده داستان است؛ داستانهایی گاه بلند، گاه کوتاه و گاه بسیار کوتاه که کارلوس روئیث ثافون مدتی پیش از مرگ، پساز ویرایش نهایی،آن ها را به ناشر خود سپرده بود. ثافون در این داستانها بار دیگر خواننده را به سفری درون فضاهای مهگرفته، گوتیک و رازآلود شهر بارسلون در دورههای مختلف تاریخی میبرد؛ از دوران تفتیش عقاید در قرن پانزدهم میلادی گرفته تا دوران زندگی سروانتس در قرن شانزدهم و هفدهم و…تا دوران جنگ داخلی اسپانیا در نیمه ی اول قرن بیستم. داستانهایی گاه درآمیخته با فضاها و شخصیت های شناخته شده در مجموعه ی چهارگانهی «گورستان کتابهای فراموششده» و گاه با فضاها و شخصیت هایی کاملا بیارتباط با آن. اما نقطه ی اشتراک تمامی این داستانها از یک سو همان رازآلودگی و تصاویر سرشار از ابهامیست که برای طرفداران این نویسنده ی فقید نمودی بسیار آشنا دارند و از سوی دیگر همان تأکید همیشگی ثافون بر تیرگی، تباهی، تنهایی و سرشت تلخ نهفته در اعماق روح بشر که در هر برگی از اوراق داستانهای او رخ مینمایاند…