عشق در زندگی انسان ابعاد مختلفی دارد، گاه میان زوجها، گاهی دو دوست، زمانی والدین و فرزندان، یا روابط انسانی دیگر. ناتاشا لان در کتاب «گفتوگوهای عاشقانه» میکوشد ابعاد مختلف این احساس که تأثیری ژرف در زندگی انسانها دارد را بکاود. نویسنده در این کتاب با متفکرین مختلفی گفتوگو میکند و نظرات متنوعی را گرد میآورد. برخی از این افراد مانند آلن دوباتن، فیلسوف و رماننویس هستند و برخی دیگر مشاورانی که تجربهای طولانی در این حوزه دارند. نویسنده در تلاش است عشق را از مفهومی گنگ و مهآلود، که فقط با تجربه فردی میتوان به فهمش رسید، خارج ساخته و این مفهوم را کمی شفاف کند. ناتاشا لان قبل از هر گفتوگو، از تجربیات خودش حرف زده و سپس سراغ زندگیهای دیگران و عاشقانههایشان میرود. لان در متنهای گفتوگوهای عاشقانه، همانند داستاننویسی چیرهدست عمل کرده و قدرت توصیف عجیبش را با جزییاتی دقیق از تجربیات خودش آمیخته و احساسات درونیاش را بهخوبی به مخاطب منتقل میکند. این کتاب، مفاهیمی همچون عشق که توصیف و انتقالشان بسیار دشوار است را با وضوحی بالا رویاروی خواننده قرار میدهد؛ پساز خواندن «گفتوگوهای عاشقانه»، عشق برای مخاطب، دیگر یک کلمهی مبهم نیست، بلکه امری آشناست که احساس میکند آمادهی مواجههی آگاهانه با آن است.