کتاب «دو دستی» نوشتۀ منصور ضابطیان است. این کتاب که در دستۀ آثار سفرنامهای و ناداستان قرار میگیرد، مربوط به سفر ضابطیان در پاییز سال 1402 به ژاپن است. این نویسنده در سفری یکماهه به بعضی شهرهای ژاپن، مشاهدات خود را از آدابورسوم این کشور در کتابی به نام «دو دستی» نگارش کرده است. این کتاب که یازدهمین اثر سفرنامهای ضابطیان است، برای خواننده سفری کاغذی به کشور ژاپن را به ارمغان میآورد و عکسهایی که نویسنده از مشاهدات خود در کشور ژاپن به این کتاب و در کنار نوشتهها اضافه کرده میتواند به تصویرسازی همگام با خواندن کتاب کمک کند. سفرنامۀ «دو دستی» شامل تمامی شهرهای ژاپن نمیشود و مقاصد نویسنده در این کشور، شهرهای توکیو، یوکوهاما، کیوتو، اوساکا، کوبه، نارا و هیروشیما بوده و او شرحی از حضورش در این شهرها را بهعنوان سفرنامهنویس نوشته است. براساس گفتههای نویسنده، «دو دستی» نتیجۀ مشاهدات شخصی ضابطیان و شنیدن روایت ژاپنیها و خارجیهاییست که در روزهای اقامت او در ژاپن ملاقات کرده است. ضابطیان دربارۀ کتاب گفته که نوشتههای او هیچ مبنای آماری و تحقیقاتی ندارد و نمیتواند مورد استناد علمی قرار بگیرد و نوشتههای او دیداری و شنیداری است. این کتاب خواننده را با فرهنگها و خرده فرهنگهای مردم ژاپن آشنا میکند. در بخشی از متن کتاب آمده: «عروس و داماد و همراهان وارد معبد میشوند و مقابل محراب کفشهایشان را درمیآورند. عروس کفشهای لژدار بلندی دارد که قدش را بلندتر از آنچه هست نشان میدهد و داماد هم، یک جفت صندل سفیدرنگ به پا کرده است. حالا که کفشهایشان را درمیآورند، جورابهای سفیدشان بیشازپیش به چشم میآید. اکنون مهمانها دو بخش شدهاند. خانوادهۀ درجه اول عروس کنار او روی محراب مینشینند و روبهرویشان داماد و خانوادهاش قرار میگیرند. اعضای درجه دو و دوستان و جوانترها هم روی نیمکتهایی که پایین محراب چیده شده نشستهاند. برای اینکه غریبهای وارد نشود، در هر ورودی معبد نوار قرمزی گذاشتهاند که یعنی ورود ممنوع. به یکی از خانمهای برگزارکننده میگویم که دوست دارم بروم داخل و روی نیمکت بنشینم و قول میدهم که هیچ مزاحمتی ایجاد نکنم، اما او میگوید که مهمانها برنامهریزی شدهاند و جا برای کس دیگری نیست. اما من میبینم که جا هست؛ درعینحال به او حق میدهم. تفکر و عادت ژاپنی برای اتفاقی که در لحظه میافتد، هیچ راهحلی ندارد. همهچیز باید برنامهریزی شود.»