کامو دربارۀ نویسنده و حرفهاش میگوید: نویسنده "نمیتواند در خدمت کسانی باشد که تاریخ را برمیسازند؛ بلکه باید در خدمت کسانی باشد که تاریخ را تحمل میکنند... سکوت یک زندانی ناشناس، رهاشده و تحقیرشده در گوشهای از دنیا، کافی است تا نویسنده را از آوارگیاش نجات دهد، زمانی که نویسنده در میانۀ زندگی آزاد و ممتاز خود از فراموش کردن این سکوت امتناع بورزد و آن را با توسل به هنرش فریاد بزند". کامو به این جمعبندی رسید که شرافت حرفۀ نویسندگی "همیشه ریشه در دو تعهد دشوار خواهد داشت: امتناع از دروغگویی دربارۀ آنچه میدانیم و ایستادگی در برابر بیداد." کتاب زندگیای که ارزش زیستن دارد به دو موضوع کمتر دیده شده در آثار کامو میپردازد: «سکوت» و «پایبندی». سکوتی که بر اثر حضور ساکت و خاموش مادر در آثار کامو بازتاب یافته، و تنها آرزوی کامو این بود که کاش مادرش میتوانست هر آنچه نوشته بخواند. فصل «پایبندی» اما به تأثیر پدر در زندگی کامو اشاره دارد، پدری که او فرصت نکرد هیچوقت بشناسدش اما در تمام عمر به تنها آموزۀ او پایبند ماند: پایبندی به انسان و ذات انسانی.