ژانپل بلموندو در کتاب «هزار زندگی بهتر از یک زندگی» از پس سالها زیستن و کار کردن در عرصۀ سینما به پشت سر مینگرد و ایام رفته را مرور میکند و به نقل روزگار سپریشده میپردازد. در کتاب «هزار زندگی بهتر از یک زندگی» بلموندوی سالخورده را نه پیرمردی خسته از زندگی که جوانی همچنان شیفته و عاشق زندگی مییابیم. بلموندو خود در مقدمۀ کتاب «هزار زندگی بهتر از یک زندگی» اذعان میکند که هنوز شیفته و عاشق زندگی است و از مرور هزار زندگیای که از سر گذرانده لذت میبرد. او در کتاب «هزار زندگی بهتر از یک زندگی» ما را با این لذت خود سهیم میکند و در هزار راه رفتهاش میگرداند و دنیاهایی را که زیسته است نشانمان میدهد. او همچنین با نقل خاطرات خود گویا خود را دوباره تماشا و کشف میکند و دربارۀ خودش به تأمل مینشیند و احساسات گذشتهاش را بازمییابد. کتاب «هزار زندگی بهتر از یک زندگی» گویی تقلایی برای بازیابی زمانی از دست رفته است. بلموندو در این کتاب با دلی جوان دست به چنین تقلایی میزند و حاصل کارش یک خودزندگینامۀ جذاب و شیرین و خواندنی است که او را در متن زمانهای که زیسته و بر پردۀ سینما و نیز در پشت صحنۀ سینما به تصویر میکشد و روایت او را از اشخاص مشهوری که با آنها مراوده داشته و کار کرده است بازتاب میدهد. بعضی فیلمهایی که ژانپل بلموندو در آنها بازی کرد از فیلمهای پیشرو و سنتشکن تاریخ سینما بودند؛ فیلمهایی که جزوی از تاریخ سینمای موج نو بهحساب میآیند. بلموندو در کتاب «هزار زندگی بهتر از یک زندگی» تجربۀ خود از بازی در این فیلمها را هم روایت میکند و تصویری از شخصیت خود بهدست میدهد که با فیلمهای ساختارشکنی که در آنها بازی کرده بود هماهنگ است. در کتاب «هزار زندگی بهتر از یک زندگی» با هنرمندی مواجهیم که همواره میل به ساختارشکنی داشته و به الگوهای مرسوم تن نمیداده است؛ هنرمندی که، بهقول خودش، کلاسیکها را آزار داده و مدرنها را خوشحال کرده و مدرسه از او بیزار بوده است. بلموندو در کتاب «هزار زندگی بهتر از یک زندگی» خود را شخصیتی معرفی میکند که با تراژدی میانهای ندارد و اهل بازی و تفریح است و، بهرغم دردهای ابدی، زندگی را آرام و روشن میبیند. بازی در فیلم «از نفس افتاده» ژانلوک گدار نقطۀ عطفی در زندگی حرفهای بلموندو بود. او خود در کتاب «هزار زندگی بهتر از یک زندگی» میگوید که گدار از او بازیگری ساخت که بلموندو خود آرزویش را داشت. خاطرات ژانپل بلموندو در کتاب «هزار زندگی بهتر از یک زندگی» با نقل خاطرات او از مادر و پدرش در دوران جنگ جهانی دوم آغاز میشود. سبک نقل خاطرات در این کتاب کاملا بلموندویی است؛ سبکی که ریتم پرشتاب و سرزنده، شوخطبعی، هیجان و ماجراجویی و نگاه تصویری و سینمایی را باهم دارد. کتاب «هزار زندگی بهتر از یک زندگی» از مقدمه و نوزده فصل تشکیل شده است. فصلهای نوزدهگانۀ کتاب «هزار زندگی بهتر از یک زندگی» عبارتند از: «مادلین و اراده»، «نیروهای آزاد»، «دلقکبازی»، «کارهای هنری، نامهها و سعادت»، «بیعرضه»، «شغل واقعی»، «بولوار سنژرمن، بولوار خوشی»، «راههای میانبر»، «باخت، بزم و سینما»، «و سرانجام، گدار»، «همه و بیش از آن»، «کشیش بیکلیسا»، «همدستان»، «نوشداروها»، «زندگی آزاد»، «بدنام»، «جدیتر»، «سیاه و سفید و خاکستری» و «کلمۀ "پایان" را ننویسید».