کتاب «365روز بدون تو» مجموعهای از اشعار و دلنوشتههای یک نویسنده است که جدایی از معشوق را به اثری ادبی تبدیل کردهاست. آدمها دلبسته میشوند و گاهی اوقات دلشکستگی را نیز تجربه میکنند. در واقع زندگی ملغمهای از احساسات و عواطف مختلف است که گاهی اوقات انسان را در موقعیتهایی حساس و پیچیده قرار میدهد اما باید بدانیم که ما تنها نیستیم و درصد زیادی از آدمها به این موقعیت دچار میشوند. مسئلهی مهم این است که بتوانیم با این غم کنار بیاییم و زندگی را از سر بگیریم. نویسندهی این کتاب سعی کرده تا احساسات عاشقانهی خود را در قالب کلمات و به صورت شعر و دلنوشته بیان کند. این کتاب به یک جدایی عاطفی پرداخته و نویسنده هر روزش را با شعری پیوند زده که به احساساتش در آن روز به خصوص میپردازد. نویسندهای که از معشوق خود جدا شده و احساس دلتنگی و ناتوانی میکند اما کاری از دستش برنمیآید. هر شخصی که در طول زندگی این حس را تجربه کرده باشد، میداند که هر روز جدایی میتواند یک چالش را پیش روی فرد قرار دهد. او حالا به یک آدم آسیب پذیر تبدیل شده که گاه خشمگین میشود و گاه در هم میشکند. گاهی با یک موسیقی به روزهای گذشته پرت میشود و گاهی یک عطر آشنا میتواند او را به همان روزهایی ببرد که در کنار یار بود. اگر به احساسات اینچنینی علاقهمند باشید، این کتاب برای شما مناسب است. در واقع خواندن این کتاب به کسانی توصیه میشود که به ادبیات عاشقانه علاقه دارند و یا در موقعیتی مشابه نویسنده قرار گرفتهاند و روزهای جدایی و فراق را میگذرانند. نویسنده در صفحات این کتاب سعی کرده تا مخاطب را با احساساتش همراه کند و از جزئیات روزهای بدون او بگوید؛ از غمی که انگار قرار نیست به همین زودیها تمام شود.