کتاب حاضر به تاکید خود کاپو شچینسکی، که او را بزرگترین روزنامهنگار قرن بیستم نامیدهاند، «کتاب تاریخ نیست» بلکه عمدتا گزارش سفرهایش به قلمرو وسیع امپراتوری شوروی است. همچنین بخشهایی از کتاب، به سیاق گزارشهای خبری، شرح دیدارها و مکالمات کاپو شچینسکی با افرادی است که او را مصاحب دلنشینی یافتهاند و این ملاقاتها را فرصتی مغتنم برای برآوردن فریاد تظلم. غرض اصلی نویسنده نیز رساندن صدای آزادیخواهی این ستمدیدگان به گوش جهانیان، بهخصوص مخاطبان غربی ناآشنا با مصائب مردمان این سوی دنیا، و پرداختن به جنبهی انسانی داستان بوده است نه راستیآزمایی روایتها. بنابراین در برخی موارد صرفا به نقل گفتههای دیگران اکتفا نموده است و شاید کمتر از آنچه خوانندهی نکتهبین انتظار دارد در صحت و سقم سخنان دیگران غور و تامل کرده باشد. اما خود نویسنده اذعان دارد که سفرها و برخوردهای کوتاه هرگز به شناخت عمیق و کامل نمیانجامد و هرگز مدعی تاریخنگاری نبوده است، هرچند میدانیم که حتی مورخان سخت پایبند به اصول پژوهش تاریخی نیز نمیتوانند ادعا کنند که روایتشان عین حقیقت و همهی حقیقت است و چیزی جز حقیقت نیست.