«بازگشت» رمانی نوشتهی آندری نیکولایدس است که در ژانر ادبیات پلیسی و معمایی تقسیمبندی می شود با این حال اتفاقاتی در این کتاب رخ میدهند که آن را از رمان صرفا پلیسی جدا کرده و به آن شکلی از ادبیات اسرارآمیز و سورئال میدهد. این رمان با قتل عام یک خانواده در اولسینج، شهری ساحلی در کرانهی دریای آدریاتیک آغاز میشود. راوی داستان «بازگشت» کارآگاهی خصوصی است و باید پرده از راز قتل خانوادگی بردارد. اما کارآگاه هر چه در پروندهی جنایت پیشتر میرود به ماجرایی مرموزتر و عمیقتر از قتلی معمولی وارد میشود. همزمان با قتل خانوادگی، کتابخانهی شهر کوچک اولسینج از سوی افرادی ناشناس به آتش کشیده شده و از همه عجیبتر در تابستان برف شروع به باریدن میکند. در این میان پای پسر کارآگاه، امانوئل هم به داستان «بازگشت» باز میشود. او محقق تاریخ است و دربارهی الهیات، تاریخ و خانواده مطالعه کرده و در شهری دور از پدر زندگی میکند و با او ارتباطی ندارد. نویسندهی این کتاب خواننده را به گشتوگذار در تاریخ میبرد و در خلال پرداختن به داستانی پلیسی تاریخ ظهور فرقه رازآمیز کابالا را کالبدشکافی میکند. او زندگی فرا دولچینو، بدعتگذار قرون وسطایی را روایت میکند که بازگشت مسیح را اعلام کرد. در این کتاب همچنین به زندگی و کار ساباتای زوی، کابالیست رنسانس پرداخته میشود، که معتقد بود خودش مسیح است. ساباتای زوی در اولسینج درگذشت و دستنوشتهای به نام «کتاب بازگشت» از خود بهجای گذاشت که اثری از آن در دست نیست. این رمان در واقع فضایی پسا آخرالزمانی دارد و علاوه بر رازگشایی از قتل خانوادگی پر از داستانهای فرعی است و نویسنده در زیرلایههای این رمان به کابالا و فرقهی انحرافی یهودیت میپردازد.