تاریخ ادبیات جهان همواره مملو از نویسندگان و ادیبانی نامدار و پرآوازه بوده است. هنرمندانی که با قدرت قلم، اذهان خوانندگان را جادو کرده و آنان را به تفکر دررابطه با مباحث و مفاهیم عمیق زیست انسانی حساسکرده و نسبتبه زندگی خود و اطرافیانشان، به تفکر وامیدارند. با وجود آنکه این نویسندگان در زمانهای مختلف از سراسر جهان ظهور کردهاند و دارای ملیت و قومیتهای گوناگونیاند، اما با تدقیق در این حوزه میتوان مشاهده کرد که برخی از ملل برای رشد و پرورش این نوابغ، خاک حاصلخیزتری داشتند. یکی از این کشورها که از همان ابتدا محل تولد بسیاری از بزرگان تاریخ ادبیات بوده است، سرزمین پهناور روسیه است. برای صدق این ادعا همین بس که امروزه تعداد کسانی که که اسم ادیبانی چون الکساندر پوشکین، نیکلای گوگول، لئو تولستوی، فیودور داستایفسکی، آنتوان چخوف و میخائیل بولگاکف را نشنیده باشند بسیار اندک است. در میان این اسامی، نام داستایفسکی بسیار خوش میدرخشد. داستایفسکی در طول عمر تقریبا شصتسالهی خود، دست به آفرینش آثار ادبی درخشانی همچون «شیاطین»، «جنایت و مکافات»، «برادران کارامازوف»، «ابله»، «بیچارگان»، «قمارباز»، «تمساح» و کتب درخشان دیگر زد و نام خود را تا ابد، در تاریخ ادبیات روسیه و جهان جاودانه ساخت. کتاب «اروپا» با ترجمهی مهران صفوی، یکی از آثار کمترشناختهشده، اما بسیار ارزشمند این نویسنده است. این کتاب نشاندهندهی مواجههی داستایفسکی با اروپا و تحولاتش در سه بازهی زمانی مختلف را نشان میدهد و شامل سه جستار، «تأملاتی درخصوص اروپا»، «در اروپا استریوتسکی هستیم و بس» و «خطابهی پوشکین» میشود. این کتاب علاوهبر داشتن نثری روان و گیرا، بهخوبی تحولات فکری داستایفسکی را در رابطه با این قاره نشانداده و بخشی از اندیشه و زندگی او را به زیبایی نمایان میکند. از این جهت، خواندن آن برای تمامی مخاطبان این نویسنده و ادبیات روسیه، جذاب و لذتبخش خواهد بود.