داشتن فرزند و پذیرفتن نقش مادری، یک انتخاب آگاهانه است که یک زن به واسطه ی آن، و به خواست درونی خود، به یکی از رویاهای دیرینه اش عینیت می بخشد. در چنین انتخاب آزادانه ای، نه جامعه، نه همسر، نه اطرافیان و نه حتی زنانگی یک زن، خواسته ای را به او تحمیل نمی کند. و توقعی که از او به عنوان یک زن در باور مردم وجود دارد، که حتما باید در نقش مادر قرار بگیرد، نیز نمی تواند او را به چنین انتخابی مجبور کند. زن با اشتیاق و علاقه ی درونی و با انگیزه ی کافی خود می پذیرد که همراه همسرش فرد جدیدی را به دنیا بیاورند. حال این فرد جدید خواست ها و نیازهایی دارد که الزاما با خواست ها و نیازهای آنان یکی نیست و گاهی تفاوت زیادی دارد. فرزند آن ها شخص مستقلی خواهد شد که می تواند آرمان ها و علایق متفاوتی داشته باشد و با «کودک رویاهای» والدین متفاوت باشد. موجود مستقل و زنده ای که ابتدا در وابستگی کامل به دنیا می آید، اما به مرور زمان و با کمک و توجه آگاهانه ی پدر و مادر به سوی استقلال و کسب هویت فردی می رود. با تولد و رشد کودک، مادر و پدر نیز بار دیگر مراحل رشدی را که خود یک بار طی کرده اند همراه با فرزند خود طی می کنند، و دوباره مراحل کودکی، نوجوانی و سپس جوانی را می گذرانند.