کتاب« سرچشمه های دانایی و نادانی» بر اساس متنی است که در 20 ژانویه 1960 در کنفرانس سالانه فلسفی آکادمی انگلیس توسط کارل پوپرخوانده شده است. نویسنده از "مشاجره قدیمی" بین دو رویکرد معرفتی شروع می کند: - خردگرایی (دکارت ، اسپینوزا ..) ، مبتنی بر شهود ذهن ، تشخیص درست از نادرست. - تجربه گرایی (هیوم ، بیکن ..) ، مبتنی بر مشاهده دقیق طبیعت. وی با استناد به اثبات خود بر عناصر فلسفه افلاطون و ارسطو ، با بینشی چشمگیر به ما نشان می دهد که این دو رویکرد در واقع از "خوش بینی معرفتی" یکسانی برخوردارند که منجر به زیر سوال نبردن مطلق منبع اصلی دانش می شود. به طرز متناقضی ، این می تواند مبنای توجیهی اقتدارگرایی یا توتالیتاریسم خاص باشد ، در حالی که فلسفه و علم غیرقابل انکار عوامل رهایی از سنت بوده اند. پوپر می گوید به جای جستجوی مطلق یک "نظریه" یا "سیستم" ، پرسه زنی مداوم و "انتقاد آزاد" که هدف آن زیر سوال بردن چارچوب های از پیش تعیین شده است را سرلوحه کار خویش قرار دهیم. و همچنین جستجوی برای اشتباهات یا استثناها. منابع دانش (جنبه مثبت) ، مانند جهل (جنبه منفی) ، نسبی هستند.