در کتاب "ادیسه زمان 1 " به قلم "آرتور سی کلارک" ، زمین از ابتدا توسط نخست زادگان تحت نظر بوده است ، موجوداتی که تقریبا عمری به اندازه خود جهان دارند. نخست زادگان تا زمانی که نقشی ایفا کنند ، برای بشر ناشناخته هستند. در یک لحظه ، زمین تکه تکه می شود و دوباره مثل یک جورچین عظیم به هم متصل می شود. در یک لحظه ، زمین در زمان تراشیده می شود و مانند یک اره برقی بزرگ دوباره جمع می شود. ناگهان جهان به تکه ای از دوره ها تبدیل می شود ، از ماقبل تاریخ تا سال 2037 ، هرکدام ساکنان بومی خود را دارند. توضیح این واقعه فاجعه بار ممکن است در شهر باستانی بابل باشد ، جایی که دو گروه از پناهندگان از سال 2037 - سه کیهان نورد و سه حافظ صلح سازمان ملل – سیگنال های رادیویی عجیبی را کشف کرده اند. نیروهای حافظ صلح متحدین خود را در نیروهای انگلیسی قرن نوزدهم و در ارتش های اسکندر بزرگ پیدا می کنند. کیهان نوردان با گروه ترکان مغول مغول به رهبری چنگیزخان متحد می شوند. هر دو طرف عازم بابل شدند ، و قول دادند که در نبرد به دست آوردن دانش پیروز شوند - همانطور که موجودی قدرتمند و مرموز در انتظار، به تماشا نشسته است. آیا این دستگاه های با تکنولوژی پیشرفته، وظیفه ی ایجاد پایداری به موقع در برابر ناهنجاری ها را دارند؟ آیا آنها دوربین هایی هستند که چشمان بیگانه هایی مرموز در حال تماشای آنها هستند؟ یا آیا هنوز چیز غریب تر و وحشتناک تری وجود دارد؟ همه ی این ها فقط و فقط در "ادیسه زمان 1 " به قلم "آرتور سی کلارک" مشخص می شود.