"زوال فرشته" چهارمین و آخرین جلد از چهارگانه ی "دریای حاصلخیزی" به قلم "یوکیو میشیما" می باشد . تقسیم طبقاتی و تغییر ارزش ها در ژاپن به دلیل نفوذ غرب از موضوعات اصلی این اثر است. موضوع دیگر در تمام این مجموعه ، تناسخ است. در "زوال فرشته" ، روح تجسم یافته، یک یتیم است. او شغلی دارد که به کشتی های بندر کمک می کند تا به اسکله های خود حرکت کنند. در بندر او با "هوندا" رو به رو می شود. "هوندا"، قاضی دادگستری ، شخصیت اصلی دیگری در این چهار جلد است. او اکنون 76 ساله است اما پسر جوان را به فرزندی قبول می کند. او با وجود اینکه می داند اگر الگو برقرار باشد، پسر در 20 سالگی خواهد مرد، این کار را انجام می دهد. یک موضوع فرعی مرتبط با تناسخ این است که چگونه "هوندا"، که در اصل یک قاضی وابسته به دادگاه های ملی است و در ابتدا چنین علاقمند به فلسفه ی عقلانی و منطق است هنگامی که با پسر جوانی که رهبر یک باند است ، آشنا می شود ، متوجه سه خال بر روی بدن او می شود که مشابه دوست فقیدش از سال های دور است. در اینجا او با وجود عقلانیت خود، به این باور می رسد که پسر جوان، دوست قدیمی اش است که دوباره تجسم یافته است. اما برخلاف جلدهای دیگر ، پسری که در "زوال فرشته" می بینیم، قصد شرارت دارد. پسر به یک زن جوان زشت ، چاق و دارای اختلال روانی وابسته است . شرارت او با کارهای کوچک مثل اخراج معلم خصوصی اش شروع می شود ، اما به جایی می رسد که چهار خدمتکار خود را به معشوقه های خود تبدیل می کند. اما چه سرنوشتی در انتظار اوست؟ این را "یوکیو میشیما" نویسنده ی این اثر تعیین می کند.