سر آنتونی جان پاتریک کنی فیلسوف انگلیسی است که علایق او در فلسفه ذهن ، فلسفه باستان و مکتبی ، فلسفه ویتگنشتاین و فلسفه دین است. وی با پیتر گیچ سهم بسزایی در تحلیلی تومیسم ، جنبشی داشت که هدف آن ارائه اندیشه سنت توماس آکوئیناس به سبک فلسفه تحلیلی است. وی یکی از مجریان دارایی های ادبی ویتگنشتاین است. وی رئیس سابق آکادمی انگلیس و موسسه فلسفه سلطنتی است. گرچه کنی به شدت علاقه مند به تدریس سنتی کاتولیک و ادامه حضور در مراسم مذهبی کاتولیک بود ، اکنون صریحا خود را به عنوان یک عرفان شناس معرفی می کند ، و در کتاب "آنچه من باور دارم" هم توضیح می دهد که چرا او یک خداباور نیست و چرا او یک ملحد نیست. کتاب 2006 او آنچه من معتقدم دارد (به عنوان بند 3) "چرا من آتئیست نیستم" ، که اینگونه آغاز می شود: "ممکن است تعاریف مختلفی از کلمه" خدا "ارائه شود. او از عقلانیت دعای اکتشافی با خدا دفاع می کند وی در مورد وجودش تردید دارد و اظهار داشت: "مطمئنا این کار غیرعاقلانه ای نیست از مردی که در اقیانوس گرفتار شده ، در یک غار گرفتار شده یا در دامنه کوهی گیر کرده است ، که برای کمک گریه می کند هرچند ممکن است هرگز نشنیده باشد یا سیگنالی را شلیک کند که ممکن است هرگز دیده نشود. کنی در مورد توماس آکوئیناس مطالب زیادی نوشت. در پنج راه ، او به پنج راه اثبات خدا می پردازد. در این مقاله ، او استدلال می کند که هیچ یک از ادله اثبات توماس کاملا معتبر نیست ، و در عوض تلاش می کند تا اشکال را از پنج طریق نشان دهد. بحثهای او از مسئله حرکت ارسطویی در یک زمینه علمی مدرن گرفته تا توانایی موجودات احتمالی در ایجاد ابدیت در موجودات احتمالی دیگر را شامل می شود. اعتراضات او همه معطوف به تفسیری مدرن از سنت توماس است. کنی صریحا اوضاع آغاز جهان را توصیف می کند ، که هم ملحدان و هم اگنوستیسک ها با آن روبرو می شوند و می نویسد: "طبق نظریه بیگ بنگ ، کل ماده جهان در یک زمان خاص از گذشته های دور آغاز شده است. طرفدار چنین تئوری ، حداقل اگر او یک ملحد باشد ، باید معتقد باشد که ماده جهان از هیچ ناشی نشده است.