درباب تاریخ فلسفه مدرن یک متن انتقالی کلیدی در تاریخ فلسفه اروپایی است. در آن F.W.J. شلینگ به بررسی فلسفه از دکارت تا ایده آلیسم آلمانی می پردازد و نشان می دهد که چرا پروژه ایده آلیست در نهایت محکوم به شکست است. آثار شلینگ مسیر فلسفه را از دکارت تا اسپینوزا، لایب نیتس، کانت، فیشته، ژاکوبی تا آثار خود هگل و شلینگ ترسیم می کند. نقدهای گسترده هگل پیشاپیش بسیاری از استدلال هایی است که می توان در فوئرباخ، کی یرکگور، مارکس، نیچه، هایدگر و دریدا یافت. فریدریش ویلهلم یوزف فون شلینگ (زاده ۲۷ ژانویه ۱۷۷۵ – درگذشته ۲۰ اوت ۱۸۵۴) فیلسوف ایدهآلیست آلمانی، عضو آکادمی علوم مونیخ، استاد دانشگاههای برلین، ینا و ارلانگن بود. فریدریش ویلهلم یوزف فون شلینگ فیلسوف ایدهآلیست آلمانی در قرن هیجدهم می زیست. فلسفه شلینگ و فیشته تأثیر زیادی از آرای کانت پذیرفت. شلینگ معتقد بود که امر مطلق پیونددهنده میان سوژه و ابژه است و لذا سوژه یا انسان شناسا باید به درک این مطلقیت نائل شود، از همین رو وی برای آزادی انسان در ارتباط با امر مطلق اهمیت بسزایی قائل بود. به نظر شلینگ انسان با شناخت امر مطلق به خود مطلق می رسد. شلینگ نقش عمدهای در توسعهٔ ایدهآلیسم آلمانی دارد و معمولا نقش او را در انتقال میراث از فیشته به هگل بااهمیت میدانند. وی به پیروی از عقاید کانت و لایبنیتز کتابهای زیادی نوشت.