کتاب «یک پارچگی دانش» کتابی است که توسط زیست شناس مشهور ادوارد ویلسوندر سال 1998 به نگارش در آمده است. در این کتاب نویسنده درباره روشهایی برای وحدت علوم مختلف با یکدیگر بحث می کند. ویلسون از اصطلاح صلابت برای توصیف سنتز دانش از زمینه های مختلف تخصصی تلاش بشر استفاده می کند. این کتاب یکپارچگی دانش را چنین تعریف می کند: پیوند دادن واقعیت ها و نظریه های مختلف در زمینه های گوناگون علمی و ساختن زمینه ای مشترک" (صفحه 7) فصل 1 این کتاب به این مسائل می پردازد: "سنتز جدید". یکسان سازی نظریه تکامل داروین با ژنتیک. "افسون یونی" جرالد هولتون. این اعتقاد که جهان نظم واحدی دارد و با قوانین طبیعی قابل توضیح است. یکپارچه سازی نیروها در فیزیک مدرن. کارهای اینشتین. به عنوان مثال ، یکسان سازی حرکت براونی با تئوری اتمی. وحدت هدف برای علم و دین. برای توضیح جهان و درک نقش ما در هستی. فصل 2 حفاظت از محیط زیست. نیاز به اتصال بین اخلاق ، علوم اجتماعی ، زیست شناسی و علوم فیزیکی. وحدت هدف برای فلسفه و علم. فلاسفه و دانشمندان می توانند در مرزهای بین زیست شناسی ، علوم اجتماعی و علوم انسانی با هم کار کنند. آموزش هنرهای لیبرال. شناخت وحدت دانش به عنوان راهی برای احیای آموزش. سیاست دولت. نیاز به جمع آوری دانش واحد از میان رشته های تخصصی علوم طبیعی ، علوم اجتماعی و علوم انسانی.