زلیخا اولین رمانی است که در سال 2015 توسط نویسنده روسی گوزل یاخینا نوشته شده است. این کتاب زندگی افراد مختلف از جمله قهرمان اصلی داستان را توصیف می کند که از سال 1930 تا 1946 در تبعید در سیبری برای زنده ماندن تلاش می کردند. این کتاب در سال ۲۰۱۵ برنده جایزه ادبی یاسنایا پولیانا و جایزه بزرگ کتاب شد و به بیست و یک زبان ترجمه شده است. در سال 1930، زلیخا در یک روستای کوچک تاتار در اتحاد جماهیر شوروی با همسرش مرتضی و مادرشوهرش زندگی می کند. شوهرش با او رفتار وحشتناکی می کند و در عین حال به شدت به مادرشوهرش خوب است. مادرشوهرش نسبت به هر کاری که زلیخا برای او انجام می دهد به شدت ناسپاس است. زلیخا ناموفق تلقی می شود، زیرا او تلاش کرده است 4 فرزند مختلف داشته باشد اما همه مرده اند. به عنوان بخشی از کمپین دکولاکیزاسیون، شوهرش به دلیل امتناع از ترک توسط ایگناتوف اعدام می شود. سپس او به سیبری تبعید میشود، در حالی که آنها در یک سفر طولانی به یک "محل اقامت" جدید می روند. ایگناتوف به زلیخا علاقهای ندارد و زنی برای خودش در خانه دارد، اما در نهایت به اندازه زلیخا در این کار گرفتار میشود. پس از مدت زمان طولانی انتظار و قطار سواری که برخی از افراد موفق به فرار می شوند، به بندر می رسند. بندر آنها را از رودخانه پایین می برد تا محل سکونتشان باشد و در طول مسیر غرق می شود. نتیجه این است که بسیاری از کسانی که در قایق به دام افتاده بودند در نهایت غرق شدند. زلیخا سعی می کند آنها را نجات دهد و تقریبا خود را غرق می کند اما ایگناتوف او را نجات می دهد. معلوم می شود که این سکونتگاه چیزی بیش از یک جنگل با حداقل منابع در صورت وجود نیست. ادامه داستان در این شهرک اتفاق می افتد ...