"عروسی شاهدخت" داستانی سرشار از عشق واقعی ، ماجراجویی زیاد ، دزدان دریایی ، شاهزاده خانم ها ، غول ها ، معجزه ، شمشیربازی و مجموعه ای وحشتناک از جانوران وحشی است . "عروسی شاهدخت" رمان عاشقانه ی فانتزی مربوط به سال 1973 است که توسط نویسنده ی آمریکایی "ویلیام گلدمن" نوشته شده است. این کتاب عناصر کمدی ، ماجراجویی ، فانتزی ، درام ، عاشقانه و افسانه را ترکیب می کند. "ویلیام گلدمن" گفته است: "بازخورد های این کتاب ، بیش از کار های دیگر من بوده است که پیش از این انجام داده ام ، انواع حرف های عجیب و غریب درباره این کتاب زده می شود. چیزی در عروسی شاهدخت روی مردم تأثیر می گذارد." ماجرا در دنیای دوران رنسانس می گذرد؛ زن جوانی به نام باترکاپ در مزرعه ای در کشور فلورن زندگی می کند. او همیشه از کارگر مزرعه، وستلی که به او پسر مزرعه می گویند، سوءاستفاده می کند و از او درخواست می کند تا کارهای طاقت فرسا را برایش انجام دهد. پاسخ وستلی به خواسته های او همیشه "همانطور که می خواهید" است. سرانجام او می فهمد که در واقع ،وستلی او را دوست دارد . بعد از اینکه باترکاپ متوجه می شود که وستلی او را دوست دارد و به احساسات خود اعتراف می کند ، وستلی به دنبال ثروت خود می رود تا بتوانند با هم ازدواج کنند. باترکاپ پس از آن نامه ای دریافت می کند که دزدان دریایی به کشتی او در دریا حمله کرده اند. باترکاپ فکر می کند وستلی مرده است و به ناامیدی فرو می رود... . در سال 1987 بر اساس این داستان، فیلمی به کارگردانی رابر راینر و با بازی "فرد سویج"، "رابین رایت" و دیگران ساخته شده است.