ساده ترین انگیزه برای این کار یعنی کشف چگونه اندیشیدن ما در گذشته مان، این است که اغلب فکر می کنیم، همیشه یک طور (همین طوری که الان هستیم) فکر می کرده ایم و همه عالم، همیشه از نظر نحوه تفکر، روی یک پاشنه می چرخیده است. البته این طور هم نیست که خیلی متفاوت بوده و در هر دوره، نحوه تفکر از زمین تا آسمان با دوره دیگر تفاوت داشته است. با این حال، همین که این وسط یک یونانی پیدا شده که نحوه فکر کردنش متفاوت با دنیای قدیم و عوالم دیگر بوده، و پس از آن دنیا را در یک مدار تازه قرار داده خیلی مهم است. مسلمانان هم در دوره ای که برجستگی داشتند، تکان های قابل ملاحظه ای به نحوه اندیشه آدمی دادند و تازه هایی یافتند که دیگر امم به آن نرسیده بودند. حالا هم غرب نحوه ای از تفکر را آغاز کرده و ملتهای دیگر به پیروی از آن، مسیری را در تفکر شروع کرده اند که دست کم آثار عملی آن همه را شگفت زده کرده و دنیای ما را از عهد قدیم متفاوت نموده است.