رمان فوق دربرگیرنده ی داستان خانواده ی فاستر، صاحب جنگلزاری با چشمه ی آب جادویی است که کمتر کسی از آنجا گذر می کند و هیچکس از وجود آن خبر ندارد الا خانواده ای که به طور اتفاقی از آن آب آشامیده اند. خانواده ی فاستر در کلبه ای در بیشه زار زندگی می کردند. یک روز که وینی فاستر دختر کوچک خانواده در حیاط مشغول بازی بود، مرد غریبه ی لاغر اندامی در آستانه ی در ورودی خانه شان ظاهر می شود و به دنبال کسی می گردد. مادربزرگ وینی به دنبال او می آید تا باهم به درون کلبه برگردند که درست در همان لحظه در حضور آن سه نفر از جانب بیشه زار صدای ملودی زیبایی که به گفته ی مادربزرگ صدای پریزادهاست به گوش می رسد و توجه همه را به خود جلب می کند و …..