دو زن، یکی در بازل و دیگری در برن، به شکل عجیبی مرده اند. آیا خودکشی کرده اند یا به قتل رسیده اند؟ این منحنی تب چیست که به جان اشتودر افتاده است؟ کارآگاه اشتودر در پاریس از ماجرایی سراسر معمایی باخبر می شود، ردیابی هایش را در بازل و برن ادامه می دهد و، در پایان، راهی شمال آفریقا می شود تا در قرارگاه لژیونرها به گره گشایی یکی از پیچیده ترین معماهای جنایی بپردازد؛ وظیفه ای دشوار در سرزمینی به غایت بیگانه! فریدریش گلاوزر در نوجوانی بارها از مدرسه اخراج شد، دانشگاه را بعد از گذراندن یک ترم رها کرد، چند بار در مراکز بازآموزی زندانی شد، دست به خودکشی زد، دو سال عضو لژیون خارجی فرانسه بود و در شمال آفریقا به سر برد و مدتی هم کمک آشپز، کارگر معدن، دربان هتل، باغبان و... بود. گلاوزر طی عمر نسبتا کوتاهش، اشعار، داستان های کوتاه و مقالات فراوانی نوشت و شش رمان پلیسی خلق کرد. اولین کتاب پلیسی اش چای سه بانوی پیر بود و بعد مجموعه پنج جلدی کارآگاه اشتودر را نوشت. کارآگاه اشتودر یکی از اولین شخصیت های داستانی ادبیات پلیسی کشورهای آلمانی زبان است، کارآگاهی استثنایی و دوست داشتنی که با آدم های محروم و به حاشیه رانده شده به شدت همدلی می کند. منحنی تب دومین رمان از این مجموعه است.