داستان «نوه آقای لین» درباه پیرمردی است که تنها بازمانده خانواده اش، نوه پسری اش را برمی دارد و از دنیای آلوده به آتش جنگ به سوی سرزمینی جدید فرار می کند. آنها آنجا در خوابگاهی که مخصوص پناهندگان است، همراه با پناهجویان دیگر، مستقر می شوند و لین که پس از شوک بزرگ از دست دادن پسر و عروسش در یک فاصله خیلی کوتاه به سرزمینی بیگانه هم منتقل شده، تلاش می کند خودش را با دنیای جدید و مشکلاتی که دارد، وفق دهد. در طول داستان او با مردی به اسم آقای بارک دوست می شود. با او از طریق ایما و اشاره، ارتباط خوبی می گیرد و خاطرات تلخ دوران سختی را که پشت سر گذاشته مرور می کند. کلودل از کشور جنگ زده پیرمرد و سرزمین جدیدش نام نمی برد، اما با توجه به شواهد موجود، پیرمرد یکی از آوارگان جنگ ویتنام به نظر می آید. از نوزاد داستان هم زیاد حرف نمی زند فقط اشاره می کند که او بچه ای آرام است که اذیت و گریه نمی کند. این نوزاد که تا انتهای داستان همراه آقای لین است در آخرین لحظات خواننده را با پایانی غیرمنظره و بسیار تاثیرگذار روبه رو می کند.