کتاب به طرز گیرایی، پنج شخصیت زن از سن، دین و ملیت مختلف را به هم می رساند که همین امر بر جذابیت داستان می افزاید. این پنج زن قوی و بااراده هرکدام روایتی دارند که خواننده را مشتاق پیگیری آن می کند. رودریگز واقعیت های تلخ جنگ، تعصب مردان و نابرابری و قوم گرایی در افغانستان را به روشنی به تصویر کشیده که خواننده را به فکر وا می دارد. این رمان مباحثه ای است از امید، عشق، احساس مسئولیت، اعتماد، تبعیض نژادی و پایداری. محوریت داستان در کابل، در قلب جنگ، در قهوه خانه ای کوچک است، جایی که تمام اتفاقات و ماجراها به آنجا ختم می شوند. سانی، زنی آمریکایی است که ماندن در محیط ناآرام کابل را انتخاب کرده و قهوه خانه ای تأسیس می کند که همه خارجیان مقیم کابل را به آن فضا می کشاند.