«اظهارنامه» معمولا ما را یاد اظهارنامه های اداری و مالیاتی می اندازد. اظهارنامه ها همیشه چیزهایی دربارهٔ سوابق، املاک، درآمد، شغل و شرایط خانوادگی و اطلاعاتی از این دست می پرسند اما اظهارنامه های ماکس فریش شما را به کندوکاو دنیای درون دعوت می کنند و در برابر بازجویی از نفس و روح قرار می دهند. ماکس فریش در کاری جسورانه از اظهارنامه، این صورت خشک اداری، یک گونه ادبی ساخته است. «اظهارنامه ها» یازده مجموعه پرسش را درموضوعات مشخص زناشویی، زنان، امید، طنز، پول، پدر بودن، وطن، دارایی، مرگ و بقای نوع بشر مطرح می کنند که هر کس بسته به احوال خود آنچه باید از آنها دریابد، در آنها می یابد. ویژگی ای که به اظهارنامه های ماکس فریش اصالت ادبی می بخشد، این است که پرسش هایش، از بنیاد رودرروی کارکرد اظهارنامه می ایستند. کار اظهارنامه بازجویی رویدادها و اوضاع آفاقی و عینی است؛ اظهارنامه های ماکس فریش، برعکس، حالات انفسی و وجودی را بازمی پرسند. اظهارنامه جهان را چهارچوب بندی می کند تا پاسخگو را در قفسهٔ مناسبش قرار دهد. اظهارنامه های ماکس فریش اما، پاسخگو را به چهارچوب هایش بی اعتماد و او را به کشف ناامنی جهان دعوت می کنند.