کتاب مقالات شمش گردآوری از گفته ها و سخنان و حکایات ارزشمندی است که از مجالس شمس تبریزی در دوره اقامتش در قونیه در قره هفتم هجری و پس از او توسط مریدان و رهروان مولانا جلال الدین محمد بلخی در قالب یادداشت هایی پراکنده حاصل شده است . اینکه تا چه حد میان این سخنان و مثنوی معنوی مولوی ارتباط وجود دارد را میتوان در صحبت بدیع الزمان فروزان فر یافت :بسیاری از امثال و قصص مقالات در مثنوی نیز درج شده است. علاوه بر این از گسستگی و انقطاع مطالب و حتی عبارات در مقالات شمس میتوان این نتیجه را گرفت که خود شمس این کتاب را تالیف نکرده است.خود شمس ننوشتن خودش را بدین شکل توضیح داده است: «من عادت نبشتن نداشته ام هرگز؛ سخن را چون نمی نویسم در من می ماند و هر لحظه مرا روی دگر می دهد.» در مقالات شمس به عرفای بزرگی معاصر و حتی قبل از خودش اشارات قابل توجهی کرده است.کسانی مانند: منصور حلاج، ابن عربی، بایزید بسطامی، شیخ اشراق، شبلی، جنید و حتی خود مولانا. در مقالات شمس مباحث مختلفی مطرح میشود. مباحثی از قبیل: رابطه مولانا با شمس، زندگی خود شمس و شخصیت وی، خاطرات بزرگان، قصه ها و حکایت ها و در نهایت آموزه ها. در مورد زندگی و رفتار شمس تبریزی بهترین منبعی که میتوان خواند کتاب مقالات شمس است.البته در این کتاب اشاره مستقیم به شرح احوال و گذشته شمس نمی کند اما میتوان از میان شرح توصیف ها و خاطرات او را بهتر شناخت. برای مثال شمس پدر و مادر خود را در مقالات مهربان و نازک دل توصیف میکند و اینکه پدر و مادرش او را نازپروده بار آورده بودند...