ترجمه شعر یکی از چالش برانگیزترین انواع ترجمه است. از آنجا که شعر غایی ترین صورت هنری زبان نوشتاری است و با توجه به این نکته که در روزگار ما آمیختگی ژانرهای هنری مفهوم شعر را به آمیزه ای از رمزگان های مختلف نوشتاری و دیداری تبدیل کرده است، ترجمه این شکل هنری به زبانی دیگر مستلزم این است که فضای مفهومی مشترکی ساخته شده از رمزگان های متناظر در هر دو زبان پیدا شود تا بتواند به پیدایی محصولی تقریبا شبیه اثر اصلی بینجامد.هانس گئورگ گادامر، فیلسوف آلمانی با پیروی از اندیشه هایدگر بر مفهوم منش زبانی متن تأکید می کند. او همانند هایدگر فهم را همان تأویل می داند و در عین حال اعتقاد دارد هر فهمی بر پایه ی گفت وگو استوار است. در همین راستا ترجمه متنی از زبانی به زبان دیگر را نمونه ای از همین اعتقادش می آورد و می گوید هر ترجمه گفت و گویی میان دو زبان است بر سر یک امر واحد. در اصل تأویل زبانی را باید شکل هر گونه تأویلی دانست. این زبان است که توانایی برقراری ارتباطات تجربه های مختلف را داراست و پس زمینه ی کنش فهم در هر گونه ارتباطی است. جایگاه اهمیت فهم در مبحث هرمنوتیک استوار است بر کشف منطق گفت وگو. مقصود گادامر از منطق گفت وگو بحثی آزاد و فارغ از امر و نهی میان تأویلگران است. گادامر با مرکزی کردن نقش گفت وگو در هرمنوتیک راه را برای ورود دموکراسی در نقد و ادبیات می گشاید و این نشان دهنده آن است که حقیقت نهایی در دست هیچ کس نیست.با این همه و برای آن که زمینه های بحث به درستی در اختیار تأویل گران قرار گیرد لازم است مترجم در تأویل خود از متن اصلی تا سر حد امکان به دلالت های زبان مبدأ وفادار مانده و تمام کوشش خود را بکند که در زبان مقصد برای زنجیره دلالی متن اصلی معادل هایی در خور پیدا کند.