نام "لوکیوس آنائیوس سنکا" (۴ قبل از میلاد ۶۵ بعد از میلاد) در مقام خطیب و فیلسوف رواقی چنان که بایست شناخته شده است. اما "سنکا" از بزرگ ترین نمایشنامه نویسان رم باستان نیز بوده است و آثار او هم به سبب کیفیت و هم به سبب جایگاهی که در تاریخ تراژدی غرب دارد، شایان توجه بیش تر است. "سنکا" نوشته های خود را بر اساس واقعه ی سقوط تروآ به نگارش در می آورد. قرار بود که زنان تروا به عنوان غنایم پیروزی یونانیان در نظر گرفته شوند. با شروع نمایش ، همسران و پسرانشان از بین می روند ، شهرشان ویران شده است و آنها منتظرند تا در اختیار اربابان جدید خود قرار بگیرند. اما پیش از آن که جنگجویان یونان با غنایم خود به خانه بروند ، وحشت بیشتری در حال شکل گیری است. پیروروس ، فرزند آشیل که قربانی شاهزاده خانم تروا شد، پلیکسنا را به عنوان خون بهای مرگ پدرش درخواست می کند. و پیغمبر کالچاس حکم می کند که پسر کوچک هکوبا ، همسر شاهزاده تروا و قهرمان هکتور ، باید ذبح شود. در این شرایط بیرحمانه ، افکار ، اقدامات و واکنش های هر دو طرف ، یعنی مردان یونانی و زنان تروا ، این درام را به نمایش در می آورد. مضامین قدرت ، فرهنگ ، آزادی ، توهم ، تاریخ و مرگ ، این نمایش را به یک تئاتر درخشان تبدیل می کند ، که دغدغه هایش درست به همان شکلی پیش می رود که روزگاری در دنیای دیدنی ، تاریخ ساز و ابتدایی امپراتوری روم اتفاق افتاده بود. مقدمه و تفسیر تفصیلی، پیشینه نمایشنامه را برای دانش آموزان تمدن لاتین، تمدن رومی و عموما برای خواننده علاقه مند تشریح می کند.