کتاب رساله ای درباره حکومت اثری از فلسفه سیاسی است که به طور ناشناس در سال 1689 توسط جان لاک منتشر شد. رساله اول به مردسالاری به عنوان تکذیب جمله به جمله پدرسالار رابرت فیلمر حمله می کند ، در حالی که رساله دوم به شرح ایده های لاک برای جامعه ای متمدن تر مبتنی بر حقوق طبیعی و نظریه قرارداد می پردازد. این کتاب در تقابل با کارهای سیاسی سابق خود لاک است. در سال 1660 نگاشته شده ، لاک از موضعی کاملا محافظه کارانه دفاع می کند. با این حال ، لاک هرگز آن را منتشر نکرد. در سال 1669 ، لاک با تألیف قوانین اساسی کارولینا ، اشرافیت ، برده داری و سلطه پذیری را تأیید کرد. برخی اختلاف دارند که اساسنامه های بنیادی کارولینا فلسفه خود لاک را در برابر فلسفه صاحبان لرد از مستعمره به تصویر می کشد. این سند یک سند حقوقی بود که توسط هشت صاحبخانه لرد که چارلز دوم به آنها مستعمره اعطا کرده بود ، برای آنها نوشته و امضا و مهر و موم شده بود. کار توماس هابز باعث شد نظریه های مبتنی بر وضعیت طبیعی در قرن 17 در انگلیس رایج شود ، حتی اگر بسیاری از کسانی که چنین استدلال هایی را به کار می بردند ، به شدت از نتیجه گیری های مطلق گرایانه او نگران بودند. با توجه به این سنت می توان وضعیت طبیعی لاک را مشاهده کرد. لاک استدلال می کند که هیچ پادشاهی که توسط خدا منصوب شده باشد وجود نداشته و هرگز وجود نداشته است. با این حال ، این واقعیت که حالت طبیعی بشریت بدون یک دولت نهادینه شده است ، به معنای غیرقانونی بودن آن نیست. بشر هنوز تابع قوانین خدا و طبیعت است. بر خلاف هابز ، که وضعیت طبیعت را به عنوان یک احتمال فرضی مطرح می کرد ، لاک زحمات زیادی می کشد تا نشان دهد که چنین وضعیتی واقعا وجود داشته است. در واقع ، این کشور هنوز در حوزه روابط بین الملل وجود دارد که هیچ دولت مشروعیت قانونی وجود ندارد و هرگز نیز وجود نخواهد داشت (یعنی دولتی که مستقیما توسط همه افراد تابع آن انتخاب شده باشد). در حالی که هابز بر معایب وضعیت طبیعت تأکید می کند ، لاک به نکات خوب آن اشاره می کند.