لوئیجی پیراندللو نمایشنامه قواعد بازی را در سال 1918 نوشت، دو سال پیش از آنکه ویلیام باتلر ییتس نمایشنامه بی نظیر جلجتا را خلق کند. قواعد بازی داستان مردمانی است که در پی امیال خود می دوند و دست آخر تجسد خشونت بار این امیال از پای درشان می آورد. خشونتی که در این اثر خود را می نمایاند نه عنصری که فرد را به سوژه ای منضبط و مطیع بدل کند، بلکه قدرتی است که استمرارش را در حفظ و بسط حیات سوژه می یابد؛ قدرتی که هدفش اراده و کنترل دقیق حیات است و تنها از این طریق موجودیت می یابد. نمایشنامه پیراندللو دوزخی است از خشونتی ناب، خشونتی که خود را به صورت خواننده می کوبد و مدهوشش می کند.