کشوری با تاریخ رسمی هزارساله که با شش کشور مرز دارد، تاریخش با اشغال و آوارگی و مهاجرت عجین شده، همانطور که با نخبگان و توابغ بیبدیل هنر و ادبیات. لهستان، کشوریست که همواره میلیونها عاشق داشته که جایی در وطن عزیزشان نداشتهاند و عشق عظیم و بیپایانشان به وطن ازدسترفتهشان را با خود بردهاند به هرجا که مأمن امنی بودهاست. لهستانیهای مهاجر گریزان از جنگ و نکبت اشغال، قرنهاست این سو و آنسو رفتهاند؛ فرانسه، آلمان، بریتانیا، ایران، آمریکا و ... همگی وطن دوم آنها شدهاند و ناباورانه، تأثیر آنها بر فرهنگ مقصد، بیش از تأثیر آن فرهنگ بر آنها بودهاست! رمان «در آمریکا» روایت «سوزان سونتاگ» از موج مهاجرت لهستانیها در نیمهی دوم قرن نوزدهم است که مردمان بسیاری از لهستان تحت اشغال ارتش تزار، برای یافتن جایی دیگر که زندگی و آرامش را ارمغان دهد، به آمریکا پناه بردند. کتاب سونتاگ داستان جماعتیست که عشق به میهن و عشق به هنر در وجودشان شعلهور بود و هردو عشق را در چمدانی گذاشته و از خاک کشور عزیزشان از آبهای اقیانوس گذشتند تا به خاک آمریکا برسند. رسیدن به خاک آمریکا امّا خود ماجراییست که با هیچ ماجرایی قیاسپذیر نیست؛ آمریکا، کشور آزادی که جمعیت را متفرق کرده و تو را با خودت و تنهاییت، تنها گذاشته و رهایت میکند. «مارینا»ی «در آمریکا» در میان انبوهی از داستانهای کوچک و بزرگ است که با آمریکای واقعی روبرو شده و در مقام یک لهستانیتبار، به اجبار آمریکاییبودن تن داده و درخششاش ابدی میشود.