خوانندگان ماهر کورکورانه نمی خوانند ، بلکه آگاهانه و عامدانه می خوانند. آنها یک دستور کار یا هدف دارند. هدف آنها ، همراه با ماهیت آنچه می خوانند ، نحوه خواندن آنها را تعیین می کند. آنها در موقعیت های متفاوت به روش های مختلف برای رسیدن به اهداف گوناگون می خوانند. البته خواندن یک هدف تقریبا جهانی دارد: این است که بفهمیم نویسنده چه موضوعی برای گفتن دارد. نحوه خواندن شما باید تا حدودی با آنچه می خوانید مشخص شود. خوانندگان اندیشمند برای مثال یک کتاب درسی را با ذهنیت متفاوتی نسبت به یک مقاله در یک روزنامه می خوانند. علاوه بر این ، خوانندگان اندیشمند ، کتاب درسی ای در زمینه زیست شناسی را متفاوت از کتاب درسی ای در زمینه ی تاریخ می خوانند. ذهن بازتابنده با تفکر بازتابی در مورد تفکرش ، آن را بهبود می بخشد. به همین ترتیب ، با تفکر بازتابی در مورد نحوه خواندن ، خواندن خود را بهبود می بخشد. بین شناختی (تفکر) و فراشناختی (تفکر در مورد تفکر) به جلو و عقب حرکت می کند. کمی جلو می رود ، سپس به پشت خود حلقه می زند تا عملکردهای خود را بررسی کند. رد پاهای خود را بررسی می کند. این باعث می شود بستر مناسبی فراهم شود. این نحوه از خواندن بالاتر از خود می رود و بر خود نظارت دارد. یکی از مهمترین توانایی هایی که یک متفکر می تواند داشته باشد ، توانایی نظارت و ارزیابی تفکر خود در هنگام پردازش تفکر دیگران است. هنگام خواندن ، ذهن بازتابنده چگونگی خواندن خود را نظارت می کند. اساس این توانایی این است که دانش چگونگی عملکرد ذهن هنگام خواندن را داشته باشیم. با شناختن این موضوع ، باید بدانیم که ابزارها و مهارتهای اصلی خواندن برای خواندن هر متن اساسی ای وجود دارد. این ابزارها و مهارتها محور این کتاب راهنما هستند.