داستان «کجا می برند درختان مرده را» زندگی، عواطف و آرزوهای سه نسل از زنان را روایت می کند. راوی داستان، زنی است که امروز را دوست ندارد، امروزی خود کرده و خود ساخته و حالا با نگاهی نوستالژیک به گذشته فکر می کند. زنی غرق در خاطرات و توهمات. آرمانگرا و برج عاج نشین. زنی که می خواست همه چیز را بر هم بزند. تغییر دهد و بهتر کند. با خویی شتابزده و بی احتیاط. و عاقبت شکست خورده و بیمار. دخترش جوان و بیکار است. بی هدف و بی آرزو و یا به دنبال حقیرترین آرزوها. تنبل و پرمدعا و خودبزرگ بین. مصرف کننده ای بی مصرف. تربیت نشده و رها شده در مرداب. اما مادر این زن، زنی تنها، محروم و رنج کشیده. مقاوم و صبور. زنی که می داند از زندگی چه می خواهد. معتقد و سختکوش، اما خشک و بی انعطاف. زنی که اعتقاداتش با پوست و گوشت و خونش یکی است و اگر بخواهی تغییرش دهی مثل این است که بخواهی بودنش را از او بگیری و نابودش کنی! زنی که بار خانواده را بر دوش می کشد. «عاطفه طیّه» نویسنده جوانی است که داستان این سه زن را روایت کرده است و کتابی خواندنی برای نسل جوان امروزی نگاشته است.