شیرزاد حسن به سال 1997 در کنفرانس جهانی نویسندگان در شهر موکولای فنلاند به ایراد سخنانی با عنوان پاسخی تازه برای پرسشی کهن پرداخت که توجه نویسندگان حاضر در کنفرانس را به خود جلب کرد. پس از این کنفرانس او بر آن شد که تابعیت فنلاند را بپذیرد، اما بعد از شش ماه ماندن در سرزمین غربت، طاقت نیاورد و راه میهن خود را در پیش گرفت و در شهر سلیمانیه اقامت گزید. رمان مه بر فراز دره در حقیقت داستان نوستالژیک اقامت چندماهه ی او در اروپا و دلتنگی هایش برای زادگاه و خاطرات کودکی و بازگشتن به میهن است و در همان حال کنکاشی قدرتمند در روح و روان خود و شخصیت های دیگر این داستان است که آن را به شکل یک داستان روان شناختی درآورده است. نویسنده در این رمان به زیبایی، قصه ی عشق افلاتونی و خالی از هرگونه میل شهوانی دو کودک دبستانی جسور و متفاوت با افراد عادی جامعه را که از عرف و عادات و هنجارهای مرسوم اجتماع خود تخطی می کنند، روایت می کند.