آرمان گرایی مرزهای یک تمدن را تعیین می کند و واقع گرایی ساختن تمدن در یک ساختار سه بعدی در طول، هنر در عرض، و فلسفه در ارتفاع را به عهده دارد... فلسفه مستقل از آنچه که دین به اتکای وحی برای آخرت انسان تدارک دیده است، به اتکای عقل سازوکارهای حقوقی، سیاسی، و اقتصادی را برای بهزیستی انسان در این دنیا تحت عنوان تمدن و توسعه فراهم می آورد. توسعه نشان دهندۀ کیفیت تمدن است و رسیدن به توسعۀ پایدار یعنی کیفیتبخشی مستمر به تمدن، مستلزم وجود آزادی و استقرار واقع گرایی می باشد. این در حالی است که آرمان گرایی با آزادی و واقع گرایی در تقابل و تضاد قرار دارد. آزادی پیش نیاز فلسفه است و فلسفه با داشتن خصوصیت نفی هرگونه مرجعیت، موتور پیش برندۀ توسعه می باشد. ققط در یک جامعۀ آزاد، فلسفه می تواند مرجعیت های متصلب را نفی و موجب تولیدات جدید علمی و هنری شود. الزامات تمدن و توسعه: وجود آزادی / وجود تفکر فلسفی / تقدس زدایی (نفی فرۀ ایزدی و صلب مقدس) / خرافه زدایی (نفی خرافات و مهملات