هنری میلر نویسنده ای است سراپا مدرن،در طلب مدرنیته ای نرم وسیال،بی هویت؛چرا که همان طور که در مانیفست کمونیست آمده:«ه آنچه سخت واستوار است دود می شود و به هوا می رود.»مدرنیته ناقص است و میلر شیفته ی همین ناقصان است؛شیفته ی آلودگی،اشتباه،گناه،او در دورانی می زیست که فرایند پاکسازی اغلب دولت های جهان را شیفته ی خود کرده بود؛نازی ها در پی پاکسازی اروپا از یهودیان بودند،شوروی استالینی در پی پاکسازی مظاهر بورژوایی بود،سیستم های بهداشتی مدرن در پی پاکسازی بشر از ویروس ها و باکتری ها،و امریکا در پی پاکسازی آمریکا از کمونیست ها و سیاهان در رمان کوتاه اما شگفت آور «روزهای آرام در کلیشی»هنری میلر از قضا نشان می دهد که هیچ چیز به جز میکروب و آلودگی و اختلاط و بی هویتی نمی تواند متمدنانه باشد.هنری میلر از جمله در این رمان پاکسازی یهودیان از اروپا و هر نوع نگرش هویت محور را به سخره می گیرد و در ستایش بیماری و میکروب نیز،حتا به روی غذا،داد سخن می دهد.«روزهای آرام در کلیشی»رمانی است در ستایش آلودگی و ناپاکی؛رمانی درخشان و کوتاه و کثیف؛درخشان و کوتاه و کثیف همچون شب های پاریسی دهه ی 1930 در خیابان ها و هتل ها و کافه های مونمارتر.