فمینیسم هم اکنون به موضوعی بحث انگیز و جدی در برابر نظریه ی سیاسی غربی بدل شده است. برای مثال، فمینیسم نشان داده است که تأکید نظریه ی سیاسی غرب بر عدالت یا آزادی با نادیده گرفتن کامل فضای خانه و خانواده همراه بوده است. به عبارت دیگر، مردان نظریه پرداز عدالت و آزادی را برای فضای بیرون از خانه، تعریف کرده اند که به طور سنتی به مردان اختصاص داده می شد، و خانه و خانواده را، که به طور سنتی عرصه ای زنانه محسوب می شد، از دایره ی مصادیق عدالت و آزادی به کلی حذف کرده اند. فمینیسم، به مثابه نظریه ب برابری جنسی، دربرگیرنده ی دیدگاه هایی است که دیگر نمی تواند در شیوه های سنتی نظریه پردازی غربی بگنجد. هرچه بی کفایتی نظریه ی سیاسی غربی در تبدیل جهان به جایی بهتر برای زندگی آشکارتر می شود، فمینیسم به منزله ی نظریه ای جایگزین اهمیت بیشتری می یابد.