کتاب ها متشکل از سه پاره است که در مجموع شامل یازده فصل و یک پسگفتارند. پاره ی یکم: سنت ها؛ سه فصل را در برمی گیرد که به مفهوم های کلاسیک صورت و ماده تا پایان سده های میانه می پردازند. فصل یکم درباره ی محیطی است که افلاطون در آن واژه ی (صورت) را به مفهومی فلسفی ارتقا می دهد. متفکر اصلی مورد بررسی در فصل دوم ارستو است. در این فصل به ویژه به مصادیق مفهوم صورت/ ماده در تجربیات روزمره توجه می کنیم. در فصل سوم چشم انداز تاریخی بسط داده می شود. تحول این مفاهیم را از زمان یونانیان از طریق مسیحیت آغازین و اسلام تا فلسفه ی مدرسی مسیحی-کاتولیکی دنبال می کنیم. پاره ی دوم که (مدرنیته) عنوان دارد، شامل چهار فصل است که دوره ای را شرح می دهند که اندیشه ی پیشرفت پدید آمد و به اوج پرباری و شکوفایی خود رسید. تمرکز سه فصل بعدی بر نوعی گرایش فکری آلمانی است. دلیل چنین تأکیدی این است که در قلمرو فرهنگ آلمانی بود که مفاهیم کهن ارستویی صورت و ماده با مفهوم جدید محتوا به طور جدی همراه شدند. در فصل پنجم، بحث با دو اندیشمندی آغاز می شود که چند نسل از هابز و دکارت جوان تر بودند. اولی ان کنوی زنی اشراف زاده در انگلستان بود. گوتفرید ویلهلم فون لایب نیتس نابغه ای چند وجهی و نادر بود که متافیزیکش راه جا افتادن مفهوم محتوا را هموار کرد. اشراف بر این مفهوم در بحث های قرن هجدهم در مورد چیستی هنر و شیوه ی ارزیابی آن امری الزامی بود. در همین قرن رشته ی زیباشناسی پدید آمد. یکی از نظریه پردازان آغازین زیبایی شناسی امانوئل کانت بود که تا حدودی برخلاف بی میلی اش به آن پرداخت. او بود که هنر را از اخلاق منفک کرد؛ امر زیبا چیزی جدا از امر نیک است. فلسفه ی کانت، فیلسوف روشنگری، نه تنها برای تفکر گوته بلکه برای جنبش رمانتیک، به آن شکل که در آلمان تکامل یافت، قالبی بنیادی آماده کرده بود. در اینجا به فریدریش شلینگ که مهم ترین فیلسوف رمانتیسم بود می پردازیم. فصل ششم بیش از همه به هگل اختصاص می یابد. هگل به بلند پروازانه ترین نحو تلاش کرد طرحی واحد و آسان برای مفاهیم صورت، ماده و محتوا ابداع کند. فصل هفتم درباره ی نظریه های اجتماعی – تاریخی مارکس و تا حدودی انگلس است که معمولا با عنوان ماتریالیسم تاریخی جمع بندی می شوند. در اینجا مفهوم صورت و رابطه ی آن با محتوا و ماده و به این نحو رابطه ی آن با ماتریالیسم نزد مارکس را تحلیل خواهیم کرد.