پارسا ترین بانوی شهر نخستین شاهکار بنیتو پرت گالدوسفرمان نویس بزرگ اسپانیایی است، که همگان اورا، پس از سروانتس برجسته ترین چهره ی ادبی این کشور به شما ی آورند. مضمون اصلی رمان نبرد میان سنت پرستی و تجدد گرایی است. مکان ماجرا و پرسوناژهای داستان صورتهایی انتزاعی هستند که، به شکلی تحلیلی درام درآلود اسپانیای سده نوزدهم را متجلی می سازند. خوسه ری، مهندس جوانفبرای مطالبه ی ارثیه مادری و دیدار عمه اش، دونیا پرفکتا، به شهر زادگاهش سفر می کند. از همان ابتدا، مهندس جوان و شهر (به مثابه ی کلیتی یکپارچه و گرفتار فلاکتی مادی و معنوی و تفکری متحجر که هیچ گونه تحولی را برنمی تابد) در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند. کشمکشی بی امان آغاز می شود که لحظه به لحظه بحرانی تر می گردد. در اینجا شاهد ستیزی آشناناپذیر هستیم بین کسانی که هر تلاش تجددطلبانه و هرگونه آزاد اندیشی را ضدیت آشکار با مذهب کاتولیک می پندارند، و خوسه ری که حرمت شکنی هایش آتش خشم و بیزاری اهالی را مدام تیزتر می کند. نقطه ی اوج داستان هنگامی است که خوسه و دختر عمه اش دلباخته ی یکدیگر میشوند و تصمیم می گیرند پنهانی باهم بگریزند. شخصیت محوری رمان دونیا پرفکت که همگان اورا «پارساترین بانوی شهر» می پندارند تبلور سنت هاست. او همواره خودرا برحق می داند و هنگامی که باورهای دینی اش مورد تردید واقع می شوند، قساوت و بی رحمی اش مرزی نمی شناسد، واز هیچ گناه و جنایتی پروا ندارد. درنتیجه ی این تعصب کور، فقدان رواداری و بردباری متقابل تراژدی هولناکی رخ می دهد که همه ی پرسوناژها را در کام خود فرو می برد و ...