سومین مجموعه داستان شیوا مقانلو. نامزد و برنده چند جایزه داخلی. تصویر آدمهایی درگیر عرف و سنت که در نهایت رهایی میابند, اگرچه به راهی نامعمول. تاریخ و زن و اسطوره و تنهائی اینجا هم حاضرند. کتابی مناسب برای علاقمندان داستان کوتاه و ادییات نوین ایران. نویسنده به قدر طاقت داستان که به زبان معیار و با مدد از زبان غنی فارسی نوشته شده است از گویش محلی نیز بهره برده است. نه آن قدر که نفس داستان و خواننده را بگیرد. این رویکرد در داستان، گوش کهن دژ که داستانی مبتنی بر یک واقعه تاریخی و بستر مکانی خاصی است کاملا بارز و آشکار است، نویسنده خوب می داند تنها راه ساختن این نوع از داستان از مسیر زبان می گذرد و در این کار به غایت موفق است. در دو داستان اولیسه و شب هزار دوم نیز نویسنده با هوشمندی از دو نوع نثر بهره برده است. چرا که اصولا در هر دو داستان، امروز و دیروز در رابطه ای بینا متنی دوش به دوش هم موقعیت هایی واحد را توضیح می دهند. نویسنده آنجا که پای امروز به میان می آید از نثر آشنای امروز بهره می برد و آن را بدون نقص به کار می بندد و آنجا که گذشته حضور پیدا می کند، زبان رنگ و بویی آرکائیک به خود می گیرد. همه ی ما می دانیم، ارنست همینگوی به دلیل سبک ویژه اش برنده ی جایزه ی نوبل شد. سبکی که بیش از هر چیزی نثر او بر سازنده ی آن است. نثر ساده، بی پیرایه، تزئین نشده، سرراست و موجز همینگوی در زمانه ای که نثر فخیم در نزد بسیاری از نویسندگان شهیر روزگار حرف اول را می زند وجه تمایز آثار او به حساب می آید. وقتی داستان های همینگوی را می خوانیم، انگار نثر عینا خود واقعیت است. تو گویی نثر بدون هیچ واسطه ای حرف می زند، راه می رود و زندگی می کند. این نثر موجز به ما می گوید شما باید مستقیم و بلادرنگ با داستان روبه رو شوید و هر عنصری که راه شما را دور کند و شما را درگیر خودش بکند بی شک عنصری بدخواه و نفوذی و انحصار طلب است. من نثر همینگوی را آن گونه که دریابندری ترجمه می کند بسیار دوست دارم. و آن ها که آثارم را خوانده اند، می دانند خودم هم به نثری سرراست و راحت می نویسم. با وجود این، همیشه این حسرت را با خود دارم که چرا نمی توانم آنطور که شایسته ی زبان فارسی است بنویسم. لطفا توجه کنید، گفتم آن طور که شایسته ی زبان فارسی است. این زبان همواره بر من به مثابه ی یک زبان فخیم، مستحکم، رنگارنگ، پرواژه و آهنگین ظاهر شده است. و از آنجا که همواره آثاری در زبان فارسی مانده اند و ما آن ها را به عنوان آثارسترگ ادبی خوانده ایم، که زبان محور بوده اند، نباید نقش زبان فارسی را در بر کشیدن یک اثر تا ساحت ادبی نادیده گرفت.