«جنگل پنیر» در نقطه تلاقی گذشته و حال وادارمان می کند با سینه ای گشوده داده های اطراف را دریافت کنیم. انگار که بخواهیم همه چیز را از ابتدا شروع کنیم و با دیدی تازه به دنیا بیاییم. داستان با سفر «سایه» شروع می شود، سفری به دوران کودکی اما ظاهرا بدون قصدی روشن. اگر در این سفر معمای قدیمی مربوط به مرگ پدر «سایه» حل شود، حین بازگشت، او چگونه آدمی خواهد بود؟ برای کسب رضایت خاطری که همیشه در پی اش بوده، چه می کند؟ رضایت خاطر را پشت کدام در بسته خواهد یافت؟ «از پنجره اتاقم خیابان را که خوشبختانه یکی از خیابان های اصلی شهر است نگاه می کنم تا خود را برای قدم زدن در آن آماده کنم. آمده ام تا حس های نوستالژیکم را ارضا کنم و ...» از فرشته احمدی تا کنون مجموعه داستان «سارای همه» سال 83 و رمان «پری فراموشی» در سال 87 منتشر شده است.