"دخترک کبریت فروش" داستانی است از قصه گوی معروف دانمارکی، "هانس کریستین آندرسن" که این قصه "و 53 داستان دیگر" از وی را شامل می شود. داستان اصلی این کتاب که عنوان نیز از روی آن برگزیده شده، یکی از معروف ترین قصه هایی است که برای کودکان به نگارش درآمده و علاوه بر کودکان، مخاطبین بزرگسال زیادی را طی سال های متمادی تحت تاثیر قرار داده است. "هانس کریستین آندرسن" در این قصه ی زیبا و تاثیرگذار، داستان دخترکی فقیر را تعریف می کند که در شب سال نو، تلاش می کند که در خیابان کبریت بفروشد. سرما تا مغز استخوان او نفوذ کرده و همچون گنجشکی در سرما می لرزد؛ در حالی که نه کفشی به پا دارد و نه لباس گرمی به تن. اما او از اینکه به خانه برود واهمه دارد، چرا که اگر کبریت ها را نفروخته باشد، کتک مفصلی از پدرش می خورد. کبریت های فروخته نشده هم نمی توانند با شعله های ضعیفشان در برابر باد، او را گرم کنند و از "دخترک کبریت فروش" محافظت کنند. دخترک به گوشه ای که از همسایگی دو خانه در خیابان ایجاد شده، پناه می برد تا کمی قوای خود را بازیابد و شروع به روشن کردن کبریت می کند. در نور کبریت، دخترک تصاویر دوست داشتنی زیادی را می بیند که هیچ کدام به او و قلب کوچکش تعلقی ندارند و با این حال، نگاه کردن به این تصاویر رویایی، قلب او را کمی گرم می کند. هر کبریتی که روشن می کند، یک تصویر رویاگونه را پیش چشمانش قرار می دهد تا اینکه خاموش شود و او را وادار به روشن کردن کبریت بعدی کند. سرانجام "دخترک کبریت فروش و 53 داستان دیگر" را در این مجموعه بخوانید.