"تجدد و تجدد ستیزی در ایران" اثری است از دکتر"عباس میلانی" که مجموعه ی بیست مقاله از ایشان در این زمینه را که به صورت پراکنده منتشر شده بود، با مقدمه ای مفصل بر این مقالات، به صورت یکجا ارائه می دهد. "عباس میلانی" ابتدا در این مقدمه به تعریف مدرنیته، مقاله و نوتاریخ گرایی می پردازد و سپس می کوشد تا در بخش های دیگر کتاب "تجدد و تجدد ستیزی در ایران"، هر جا ردپایی از مدرنیته در تاریخ ایران مشاهده شده، آن را به طور شفاف بازتاب دهد. تجدد به عنوان محور تحولات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و بسیاری از زمینه های دیگر، به حقوق طبیعی افراد یا به نوعی به فردگرایی ارجاع دارد. از نشانه های جاافتادگی بحث تجدد در کشور ایران، می توان به این امر اشاره کرد که تبادل اندیشه دچار دگرگونی قابل توجهی شده و متفکران اکنون بیشتر از ارائه ی آرا به صورت کلی و در قالب کتاب، به مقاله نویسی و نکته یابی روی آورده اند. "عباس میلانی" در "تجدد و تجدد ستیزی در ایران" اشاره می کند که بحث تجدد و شناخت و آگاهی به خویشتن خویش، از موارد همراه و همگام به حساب می آیند و این شناخت از درگاه نظریات میسر می شود. عصر نو بسیاری از نظریات خود را وام دار اندیشه ی متفکران غربی است اما در صورتی که بخواهیم به نظریات گذشته، لباسی نو بپوشانیم، نیازمند این هستیم که ابتدا ساختار و مبانی فلسفی آن ها را درک کرده و سپس به نوعی تفکر انتقادی نوین و آزاد شده از بند سنن گذشته دست پیدا کنیم که بافتی بومی داشته و از وابستگی به غرب نیز جداست.