نمایشنامه پریزاد شهر فراموشان روایتی است از مردمان شهری که نعمت باروری و فرزندداشتن از آنها سلب شده است و مردمانش به دنبال رفع این مساله دست به دامان پیرمردی حکیم می شوند که او در کنار طلب کردن توبه از سوی مردمان نسبت به پروردگار درخواستی عجیب را نیز برای رفع این موضوع با آنها در میان می گذارد. نمایشنامه حکایت اسمر ساحر نیز در ادامه همان داستان و درباره عالمی است به نام اسمر که علمش را در راه تصاحب صنمی با شیطان معامله می کند. رویکرد دو نمایشنامه طرزی در این مجموعه روایت های حکمی و داستان پردازی برگرفته از افسانه های کهن عرفان اسلامی است. او با ساده ترین شکل روایت و مواجهه با داستان، این دو نمایشنامه را سامان داده است و شیوه نگارش به کار رفته در آن نیز با وجود استفاده از زبانی غیرمعیار و تاریخی به شکلی است که بخش قابل توجهی از مخاطبان قادر به خوانش آن خواهند بود. روایت های پرتعلیق و کشش و نیز خلق شخصیت های فرعی و داستان های جذاب پیرامون آنها از مهمترین ویژگی های این متن نمایشی است که اجرا و خوانش آن را بسیار جذاب می کند. این دو نمایشنامه به ویژه در بخش محاکات زبانی ابلیس و عالم و معامله آنها با یکدیگر به خلق متن نمایشی جذابی منتهی شده است که در درون خود برای مخاطب انبانی از توجه و معرفت به ذات انسانیت و حکمت را داراست.