رمان "بازگشت ماهی های پرنده" به قلم "آتوسا افشین نوید"، روایت ترلان، زن مهاجر 40 ساله و موفقی در بریتانیا است که مرگ عمویش سبب میشود تا خاطراتش در ایران را مرور کند. "بازگشت ماهی های پرنده" ممکن است با حجم زیادش در ابتدا برای مخاطب ترسناک به نظر برسد، اما راوی که همان ترلان است، روایت زندگی خود را چنان زیبا و موثر بیان میکند که پس از خواندن چند صفحه اول، کنار گذاشتن کتاب دشوار خواهد بود. ترلان زندگی خود را نظیر چیدن یک پازل، گاهی از حواشی و گاهی درست از وسط آن، بازگو میکند. در مرکز داستان اصلی، خردهروایتها با ماهیت به هم متصل، پیچیده و معمایی، جوری که هم در جزء و هم در کل درست توصیف شوند، به خواننده شناسانده میشوند. ترلان شروع دوران نوجوانی خود را با شروع درگیری و جنگ به یاد میآورد؛ یادآوری مدرسه و شعارها، خانه و مخفیگاهها و شهر افسردهای با آرمان هایش. روایت ترلان با سیاهی و سفیدی مردمش تعریف میشود، مردمی که حتی خنثیهایشان، ترکیبی در هم تنیده از نور و تاریکی نشان میدهند و گویی کل مردم شهر با خودشان در حال مبارزه اند. ترلان از روزهای جنگ، ترس، بلاتکلیفی و شادی مخصوص به خودش و روزهای پس از جنگ که امیدهای نصفهجان را سرکوب میکرد، سخن میگوید و به عنوان یک مهاجر، نقشی جز یک تماشاچی مبهوت در برابر این خاطرات ندارد. در این روزها، مهاجرت عنصر دائمی تاریخ است و همچون سکهای تقلبی و دو سر باخت، چه داوطلبانه و چه اجباری، در قلک تاریخ مدفون میشود. "بازگشت ماهی های پرنده" نوشتهی "آتوسا افشین نوید" یکی از صدها روایتی است که نسل انقلاب تا جنگ بازگو کرده و باز هم به گفتنش ادامه میدهد.